loading...
به تو سوگند
سولماز شريفي بازدید : 86 یکشنبه 13 مرداد 1392 نظرات (0)

يك تاجر آمريكايي نزديك يك روستاي مكزيكي ايستاده بود كه يك قايق كوچك ماهيگيري ازبغلش رد شد كه توش چند تا ماهي بود !

ازمكزيكي پرسيد : چقدر طول كشيد كه اين چند تارو بگيري ؟

مكزيكي : مدت خيلي كمي !

آمريكايي : پس چرا بيشتر صبر نكردي تا بيشتر ماهي گيرت بياد ؟

مكزيكي : چون همين تعداد هم براي سير كردن خانوا ده ام كافيه !

آمريكايي : اما بقيه وقتت رو چيكار مي كني ؟

مكزيكي : تا ديروقت مي خوابم !يك كم ماهيگيري مي كنم ! بابچه هام بازي مي كنم ! با خونواده ام خوش مي گذرونم ! گيتار مي زنم ! خلاصه خوشم

با اين نوع زندگي !

آمريكايي : من توهاروارد درس خوندم و مي تونم كمكت كنم ! توبايد بيشتر ماهيگيري كني ! اونوقت با درآمدش يك قايق بزرگتر بخري!  وبا درآمد اون

چندتا قايق ديگه هم بعدآ اضافه مي كني !  اونوقت يك عالمه قايق براي ماهيگيري داري!

مكزيكي : خب! بعدش چي ؟

آمريكايي : به جاي اينكه ماهي هارو به واسطه بفروشي اونارو اونا رو مستقيمآ به مشتريها ميدي وبراي خودت كاروبار درست مي كني

..........بعدش كارخونه راه ميندازي وبه توليداتش نظارت مي كني ....اين دهكده كوچيك رو هم ترك مي كني و ميري مكزيكوسيتي ! بعدش لوس

آنجلس ! وازاونجا هم نيويورك  .............. اونجاس كه دست به كارهاي مهمتر هم مي زني ..........

مكزيكي : اما آقا!اينكار چقدر طول مي كشه ؟

آمريكايي :پانزده تا ببيست سال !

مكزيكي : اما بعدش چي آ قا  ؟

آمريكايي : بهترين قسمت همينه ! موقع مناسب كه گيرت اومد ، ميري وسهام شركتت رو به قيمت خيلي بالا مي فروشي ! اينكار ميليونها دلار

برات عايدي داره !

مكزيكي : ميليونها دلار ؟؟؟ خب بعدش چي ؟

آمريكايي : اونوقت باز نشسته ميشي ! ميري به يه دهكده ساحلي كوچيك ! جايي كه مي توني تا ديروقت بخوابي ! كمي ماهيگيري كني ! با

خونواده ات خوش  باشي! گيتار بزني !!!

 

مكزيكي نگاهي به مرد آمريكايي كرد وگفت : خب من الانم كه همين كارو مي كنم !!!

 

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
برای من سولماز شریفی « زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری تا شقایق هست زندگی باید كرد» هست . به توسوگند سایتی است سرگرم کننده ، آموزنده ، شاد و .....دوست من ، با نظرها ،پیشنهادها وانتقادهای خود، همراهم باشید . باسپاس کارشناس ارشدادبیات فارسی وادبیات کودک ونوجوان وادبیات تطبیقی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرشما بازدید کننده عزیز ، درباره محتویات ومطالب ارسالی سایت به توسوگند چیست ؟
    به تو سوگند

    خوش است درد که باشد امید درمانش

    دراز نیست بیابان که هست پایانش

    نه شرط عشق بود با کمان ابروی دوست

    که جان سپر نکنی پیش تیربارانش

    عدیم را که تمنای بوستان باشد

    ضرورت است تحمل ز بوستانبانش

    وصال جان جهان یافتن حرامش باد

    که التفات بود بر جهان و بر جانش


    تابستان

    این طرف تر

    در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا

    فصل تابستان است

    می نویسم شعری

    از زبان سهراب

    و خدایی که در این نزدیکی است ...

    آمار سایت
  • کل مطالب : 321
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 22
  • آی پی دیروز : 92
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 112
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 137
  • بازدید ماه : 346
  • بازدید سال : 12,346
  • بازدید کلی : 56,505