loading...
به تو سوگند
سولماز شريفي بازدید : 82 جمعه 22 بهمن 1395 نظرات (0)

 

تصویر سونوگرافی یک جنین که انگشتان خود را به حالت خاصی در آورده به تازگی در رسانه‌ها و فضای مجازی به سوژه داغ خبری بدل شده است.

ژست نوزاد در زمان سونوگرافی

در پی انجام یک سونوگرافی سه بعدی از جنین، پزشکان با تصویر شگفت آوری مواجه شدند.

این تصویر به دلیل جذابیت بالا در رسانه ها و فضای مجازی منتشر شد و در یکی از صفحات مجازی حدود 44 هزار نفر از آن بازدید کردند.

در این سونوگرافی، جنین به طرز شگفت آوری علامت لایک (Like) یا عشق و محبت را با دستان خود نشان می دهد.


ژست جالب نوزاد در زمان سونوگرافی

 

سونوگرافی جنین آزمایشی است که در دوران بارداری انجام می شود که در آن از امواج صوتی برای ایجاد تصویر از جنین، جفت و مایع آمنیوتیک استفاده می شود. تصویر تشکیل شده در مانیتور قابل مشاهده است که ممکن است رنگی و یا سیاه سفید باشد.

امروزه برای تهیه تصاویر سونوگرافی سه بعدی و چهاربعدی از تکنولوژی جدید پزشکی استفاده می‌شود که طی آن تصاویر دقیق‌تری از صورت، دست و پای نوزاد به ثبت می‌رسد.

منبع: yjc.ir

سولماز شريفي بازدید : 107 جمعه 22 بهمن 1395 نظرات (0)

 

آنه بوردا‌ زنی بود که طراحی هایش باعث خیاط شدن زنان زیادی در تمام دنیا شده بود.

آنه بوردا‌ طراح مد سرشناس

بسیاری از خانم‌های ایرانی مجله‌ی "بوردا" را به خوبی به یاد دارند، به خصوص آنهایی که دست به سوزن بودند و با الگوهای لباسی که در این مجله چاپ می‌شد هر بار وسوسه‌ی پشت چرخ خیاطی نشستن و لباس دوختن برایشان تازه می‌شد.

در آن زمان‌هایی که در بین دختران جوان، رفتن به کلاس خیاطی هنوز محبوبیت داشت و جای خود را به کلاس‌های آموزش زبان انگلیسی نداده بود، مجله‌ی بوردا حکم تمرین دست‌گرمی را داشت که نتیجه‌اش همواره لباسی از آب در می‌آمد که همراه با مد روز بود و به تن می‌نشست.

الگوهای لباس مجله‌ی بوردا پر بود از خط چین‌های مورب و منحنی‌های ریز و درشت که اگر دست مردان می‌افتاد، بدون شک در نگاه اول فکر می‌کردند، دستور ساخت یک هواپیماست، اما بر عکس خانم‌ها سریعا می‌فهمیدند که این خط چین‌‌ها در اصل برش دور کمر است و منحنی‌ها، چین‌های پایین‌تنه‌ی لباس یا سر آستین.

بوردا آنچنان تأثیری را در جامعه‌ی بانوان ایرانی داشت که هنوز هم که هنوز است بسیاری از خانم‌ها مجله‌های مد را صرف‌نظر از هر نامی که داشته باشند، به نام "بوردا" می‌شناسند. در این بین همیشه مسافران ایرانی خارج از وطن هم می‌دانند که هر بار قصد سفر به ایران را دارند، بایستی جای چند مجله‌ی مد و به اصطلاح "بوردا" را در گوشه‌ی چمدانشان محفوظ بدارند.

با این حال مجله‌های مد امروزی هر چقدر هم که آب و رنگ بیشتری داشته باشند، همچنان به پای بوردای محبوب خانم‌های ایرانی نمی‌رسند.


ملکه‌ی قیچی و برش

آنه بوردا‌، بانویی آلمانی بود که مد را به تن بسیاری از خانم‌های خانه‌دار نشاند و سنگ بنای مجله‌ای را گذاشت که یکی از موفق‌ترین و پرتیراژترین مجلات آلمانی، به خصوص در زمان پس از جنگ جهانی دوم محسوب می‌شد. ایده‌ی اولیه‌ی تأسیس این مجله تنها از یک حقیقت ساده سرچشمه می‌گرفت: ایجاد فرصتی برای تمام خانم‌های شیک‌پوشی که پول کافی برای خرید لباس‌های گرانقیمت مزون‌های پاریس را نداشتند اما در عوض همیشه این تمایل را داشتند تا زیبا و خوش‌لباس به نظر برسند.

آنه از خانواده‌ای می‌آمد که مادر خانه‌دار بود و شغل پدر، ریختن ذغال سنگ در کوره‌ی لوکوموتیوها برای به حرکت درآوردن چرخ‌ها. او از همان زمان نوجوانی دختر جاه‌طلبی بود که همواره می‌خواست خودش را بالا کشد.

آنه قدم اول را از اسمش آغاز کرد: آنا مگدالنا از نظر او اسم قدیمی و از مد افتاده‌ای بود که چندان چنگی به دل نمی‌زد، از همین رو نیز او اسم کوتاه و مخفف "آنه" را برای خودش انتخاب کرد. در دوران تیره و تار پس از جنگ جهانی دوم که همه چیز به رنگ خاکستری بود، آنه زن جوانی بود که دوست داشت همیشه زیبا باشد و سودای خوشبختی و موفقیت را در سر داشت.

او در سن ۲۲ سالگی با دکتر فرانتس بوردا ازدواج کرد و صاحب سه فرزند پسر شد. فرانتس در نگاه اول دل به دختر جوانی بست که صندوقدار بود و به گفته‌ی وی زیباترین دختر شهر اوفن‌بورگ به شمار می‌آمد.

 



بوردا و گشایش دروازه‌های شرق

شاید خلق مجله‌ی بوردا را بتوان تا اندازه‌ای به پای فرانتس، همسر آنه نوشت زیرا اگر او به آنه خیانت نمی‌کرد، زن جوان و زیبا صاحب یک انتشارات نمی‌شد. فرانتس سال‌ها معشوقه‌ای داشت که از او صاحب فرزند نیز شده بود.

ازوالد موزر، گرافیستی که سال‌ها با آنه کار می‌کرد از آن زمان ‌ها چنین یاد می‌کند: «همه می‌دانستند به جز خانم بوردا. وقتی که او از این امر مطلع شد‌، به حدی خشمگین شد که فرانتس، همسرش "بوردا" را به او داد.» و این بوردا چیزی نبود به جز یک انتشاراتی کوچک و تقریبا ورشکسته، البته با نامی دیگر که سناتور فرانتس بوردا در سال ۱۹۴۹ به عنوان جبرانی برای عدم وفاداری به همسرش بخشید و آنه هم از این انتشاراتی گمنام، آدرسی با شهرت جهانی ساخت.

یک سال بعد، نخستین شماره‌ی "بوردا" با تیراژ صد هزار نسخه و قیمتی در حدود یک و نیم مارک به بازار آمد. از همین جا بود که داستان یک موفقیت و شهرت جهانی آغاز شد. در مدت اندکی تیراژ بوردا به چهار میلیون نسخه رسید و این مجله‌ی مد پس از جنگ توانست دروازه‌های اروپای شرقی را نیز بگشاید.
مجله‌ی "مد بوردا" در شوروی و حتی چین نیز بر روی دکه‌ی روزنامه‌فروشی‌ها قرار گرفت. در بیش از ۱۲۰ کشور جهان زنان با "بوردا" دست به کار شدند و سوزن زدند.

آنه بوردا، ۴۵ سال تمام انتشاراتش را اداره کرد تا اینکه در سن ۸۵ سالگی به بازنشستگی رضایت داد. در سال ۲۰۰۵ آنه، زمانی که ۹۶ ساله بود در زادگاهش درگذشت و به این ترتیب مجله‌ی بوردا ملکه‌ی قیچی‌ و برش خود را از دست داد. با این حال درگذشت آنه بوردا نیز باعث نشد تا قیچی‌ها و چرخ‌های خیاطی زنان و دختران جوان شیفته‌ی بوردا از حرکت بایستد.



 

منبع: dw-world.de

سولماز شريفي بازدید : 53 پنجشنبه 04 دی 1393 نظرات (0)

 

رخت کریسمس, نهال صنوبر

افسانه هایی که درباره درخت کریسمس می گویند...
افسانه های بسیاری درباره پیدایش درخت کریسمس وجود دارد. یکی از آنها داستان سنت بانی فیس (Saint Boniface - یک راهب انگلیسی که کلیسای مسیحی را در فرانسه و آلمان سازماندهی کرده است)می باشد.

 

او در یکی از سفرهای خود به گروهی از بت پرستان برمیخورد که به دور درخت بلوط بزرگی گرد آمده بودند و میخواستند کودکی را برای خدایی به نام تور (Thor)، قربانی کنند. بانی فیس برای نجات جان کودک و جلوگیری از این رسم وحشیانه، درخت تنومند را با یک ضربه مشت خود بر زمین می اندازد. در جای این درخت، یک نهال کوچک صنوبر میروید. این قدیس به بت پرستان میگوید که این صنوبر کوچک، درخت زندگی و نماد زندگی جاویدان حضرت مسیح است.

 

یک افسانه دیگر میگوید که مارتین لوتر (Martin Luther)، بنیان گذار مکتب پروتستان، در شب کریسمس از میان جنگلی میگذشت. او در حین راه رفتن محو زیبایی هزاران ستاره که از میان شاخه های درختان همیشه سبز جنگل میدرخشیدند شده بود و آنچنان تحت تاثیر این زیبایی قرار گرفته بود که درخت کوچکی را برید و برای خانواده اش برد.در آنجا برای به وجود آوردن منظره جنگل، درخت را با شمعهای کوچکی بر تمام شاخه ها، آراست.

 

قصه دیگر درباره هیزم شکن فقیری است که سالها پیش، در شب کریسمس به کودک گرسنه و گمشده ای بر میخورد و با وجود فقر فراوان، برای کودک غذا و سرپناهی مهیا میکند. هنگام صبح، هیزم شکن بیدار شده و درخت درخشان و زیبایی را در پشت در منزل خود میبیند. آن کودک گرسنه، در واقع حضرت مسیح بوده و درخت زیبا را به عنوان هدیه ای به مرد نیکوکار در آنجا گذاشته بوده است.


عده ای سرچشمه پیدایش درخت کریسمس را، "نمایش بهشت" (Paradise Play) میدانند.

در قرون وسطا، زمانی که اکثر مردم بی سواد بودند، برای آموزش داستانهای مذهبی به آنان از نمایش استفاده میکردند. یکی از این نمایشها، نمایش بهشت بود که درباره پیدایش آدم و حوا و داستان رانده شدن آنها از بهشت صحبت میکرد و همه ساله در 24 دسامبر اجرا میشد.
اجرای نمایش در زمستان، یک مشکل کوچک داشت و آن نیاز به یک درخت سیب بود اما درختان سیب در زمستان باری نداشتند، با یک تغییر کوچک، مشکل حل شد و آن آویختن سیب به شاخه های درخت همیشه سبزی چون صنوبر، بود. درختهای مزین به گویهای رنگین، درواقع نوادگان این درختهای نمایشی هستند.

 

رخت کریسمس, نهال صنوبر

 

تزیین درخت کریسمس
این روزها، با ورود به هر مغازه ای، با انواع تزیینات درخت کریسمس، با جنسها، قیمتها و شکلهای مختلف روبرو میشویم. چیزی که زمانی یک رسم ساده خانوادگی بوده، اکنون به صنعتی چندین میلیارد دلاری تبدیل شده است.

 

مانند اکثر آداب و رسوم کریسمس، این رسم هم از درهم آمیختن رومیان باستان و مذهب فراگیر مسیحیت به وجود آمده است. مسیحیان اولیه اعتقاد داشتند که درختان خاصی خارج از فصل خود و در شب کریسمس، به خاطر تولد مسیح، گل میدهند.

 

این اعتقاد با یک رسم رومی که عبارت از آراستن خانه با شاخه های سبز در شب سال نو بود، درهم آمیخت و رسم آراستن یک درخت همیشه سبز را به طوری که تداعی کننده گل دادن آن باشد، به وجود آورد.
طبیعی است که درختان کریسمس در ابتدا به شکل دیگری و گاهی کاملا متفاوت از انواع امروزی آن تزیین میشده اند و تزیینات اولیه تقریبا به طور کلی دست ساز یا خوردنی بوده اند.

 

انواع آجیل، میوه، شیرینی و کاغذهای رنگی معمول ترین لوازم آرایش درخت بوده اند، در حالی که اکنون، یک درخت معمولی با ترکیبی از مواد تزیینی خریداری شده و خانگی تزیین میشود و رشته چراغهای کوچک و رنگین جای شمع را گرفته است.اما شیوه تزیین شدن درخت اهمیت ندارد، مهم این است که این درخت هنوز هم نماد یک رسم ریشه دار برای گردهمایی خانوادگی، رد و بدل کردن هدایای مختلف و ابراز محبت خالصانه ای است که شاید در طول سال زمانی برای ابراز آن وجود نداشته باشد .

سولماز شريفي بازدید : 39 چهارشنبه 03 دی 1393 نظرات (0)

 

رسوم کریسمس, سال نو میلادی

مردم کشورهای مختلف برای جشن گرفتن کریسمس آداب و رسوم مختلفی دارند. کریسمس در همه جای دنیا جشن گرفته می شود اما هر کشوری برای خود آداب و رسومی دارد که البته برخی از آنها خیلی هم عجیب و غریب است.

 

آفریقای جنوبی
مردم آفریقای جنوبی در روز کریسمس برای جشن گرفتن این روز کرم ابریشم سرخ شده می خورند.

 

نروژ
نروژی ها بر خلاف سایر کشورها که روز قبل عید خانه خود را تمیز می کنند و گرد و خاک را از خانه دور می کنند چنین نمی کنند. آنها هر چه خاک و غبار در خانه هست در جایی جمع می کنند و می گویند جادوگران و ارواح این خاک ها را با خود خواهند برد.

 

آلمان
آلمانی ها شب عید یک خیار شور را روی درخت کریسمس مخفی می کنند و صبح روز بعد هر کدام از بچه های خانه که زودتر آن را پیدا کند از پدر و مادر هدیه می گیرد. همچنین در آلمان بچه ها شب عید کفش خود را بیرون خانه می گذارند. روز بعد داخل کفش بچه های خوب شکلات و داخل کفش آنهایی که سربه هوا و بازیگوش باشند یک شاخه درخت پیدا می شود.

 

اکراین
در اکراین شب سال نو به جای اینکه درخت کاج تزئین کنند به طور مصنوعی تار عنکبوتی گوشه خانه درست می کنند و آن را تزئین می کنند.

 

جمهوری چک
در جمهوری چک دختران مجرد شب سال نو یک لنگه کفش را از خانه به بیرون پرتاب می کنند. اگر نوک پنجه کفش وقتی به زمین افتاد سمت در خانه بود نشان این است که در سال جدید ازدواج می کنند.

 

فنلاند
مردم فنلاند در شب سال نو به گورستان می روند و برای رفتگان خود شمع روشن می کنند. به این ترتیب شب سال نو در گورستان های فنلاند همه جا از نور شمع روشن می شود.

 

ایسلند
در ایسلند کوچکترهای خانه از شب کریسمس به مدت 12 روز بالای بالش خود در شب یک لنگه کفش می گذارند و هر روز صبح شکلات هایی که برای آنها داخل کفش گذاشته می شود را می خورند.

 

انگلیس
در انگلیس بچه ها شب عید جوراب خود را آویزان می کنند تا صبح داخل آن هدیه باشد . اما بچه های بازیگوش در صبح روز بعد چیزی جز یک تکه زغال داخل جوراب خود پیدا نمی کنند.

 

امریکا
در آمریکا در شب سال نو فردی لباس بابانوئل می پوشد در خیابان ها در میان مردم رفت و آمد می کند و به مردم شکلات می دهد.

درباره ما
برای من سولماز شریفی « زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری تا شقایق هست زندگی باید كرد» هست . به توسوگند سایتی است سرگرم کننده ، آموزنده ، شاد و .....دوست من ، با نظرها ،پیشنهادها وانتقادهای خود، همراهم باشید . باسپاس کارشناس ارشدادبیات فارسی وادبیات کودک ونوجوان وادبیات تطبیقی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرشما بازدید کننده عزیز ، درباره محتویات ومطالب ارسالی سایت به توسوگند چیست ؟
    به تو سوگند

    خوش است درد که باشد امید درمانش

    دراز نیست بیابان که هست پایانش

    نه شرط عشق بود با کمان ابروی دوست

    که جان سپر نکنی پیش تیربارانش

    عدیم را که تمنای بوستان باشد

    ضرورت است تحمل ز بوستانبانش

    وصال جان جهان یافتن حرامش باد

    که التفات بود بر جهان و بر جانش


    تابستان

    این طرف تر

    در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا

    فصل تابستان است

    می نویسم شعری

    از زبان سهراب

    و خدایی که در این نزدیکی است ...

    آمار سایت
  • کل مطالب : 321
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 41
  • باردید دیروز : 133
  • گوگل امروز : 3
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 41
  • بازدید ماه : 250
  • بازدید سال : 12,250
  • بازدید کلی : 56,409