loading...
به تو سوگند
سولماز شريفي بازدید : 38 سه شنبه 03 دی 1392 نظرات (0)

اگه برف مي دونست زمين خاكي چقدر كثيفه

.

.

براي اومدن به اون لباس سفيد نمي پوشيد...

.

.

عشق يعني:

.

چون خورشيد ، تابيدن بر شب هاي

دوست

.

.

وچون برف ، ذوب شدن بر غم هاي دوست...

.

.

آرزو مي كنم غم هاي دلت برن زير

اولين برف زمستوني

.

ودلت سفيد وهميشه بدون غم بمونه...

.

.

.

دوتا آدم برفي كه ميونشون يه رود

بود عاشق هم ميشن

.

.

اونا از عشق هم آب مي شن به اميد

اين كه يه روزي توي رودخونه به هم

برسن ....

.

.

 

مثل بارون با صفايي / مثل برف سفيد

وماهي

.

مثل گل خوشبو وزيبا / مثل خون تو

قلب مايي

.

چه بخواهي ، چه نخواهي / تو عزيزدل مايي

 

.

برف نو ! برف نو! سلام ، سلام

.

بنشين خوش نشسته اي بر بام

پاكي آوردي اي اميد سپيد

.

.

همه آلودگي ست اين ايام....

.

.

.

دراين روزهاي برفي آيا براي گنجشكان دانه اي ريخته اي ؟

.

پرنده دل من نيز ، ديرزمانيست كه

در برف گير افتاده

.

.

.

.

 

 

 

ببين چه آدم برفي نازي درست كردم

.

با اين كه خيلي دوستش دارم ، مال تو!

.

.

.

داره برف مياد ، بيا توقلبم سرما نخوري !

.

.

.

داره برف مي آيد درگوش دانه هاي برف نام تورا زمزمه خواهم كرد

.

.

تابرف زمستاني از شوق  حضورت بهاررالمس كند....

.

.

مثل يك پوپك سرمازده در بارش برف ، سخت محتاج به گرماي پر وبال توام

.

.

تو اگر باز كني پنجره اي سمت دلت ، مي توان گفت كه من چلچله لال توام

.

.

عشق يعني آن نخستين حرفها

عشق يعني درميان برفها

عشق يعني ياد آن روز نخست

عشق يعني هرچه درآن ياد توست

.

.

.

دربرف ، سپيدي پيداست . آيا تن به آن مي دهي ؟

.

.

بسياري با نماي سپيد نزديك مي شوند

كه درژرفاي خودنيستي به همراه

دارند ....

.

.

رفاقت مثل آدم برفي مي مونه ، درست كردنش راحته اما نگه داشتنش سخته

.

.

آرزو دارم با بارش هردونه از برف

زمستوني يه غم از رو دلت كم بشه....

نازنينم

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
برای من سولماز شریفی « زندگی، راز بزرگی است که در ما جاریست مهربانی هست سیب هست ایمان هست آری تا شقایق هست زندگی باید كرد» هست . به توسوگند سایتی است سرگرم کننده ، آموزنده ، شاد و .....دوست من ، با نظرها ،پیشنهادها وانتقادهای خود، همراهم باشید . باسپاس کارشناس ارشدادبیات فارسی وادبیات کودک ونوجوان وادبیات تطبیقی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    نظرشما بازدید کننده عزیز ، درباره محتویات ومطالب ارسالی سایت به توسوگند چیست ؟
    به تو سوگند

    خوش است درد که باشد امید درمانش

    دراز نیست بیابان که هست پایانش

    نه شرط عشق بود با کمان ابروی دوست

    که جان سپر نکنی پیش تیربارانش

    عدیم را که تمنای بوستان باشد

    ضرورت است تحمل ز بوستانبانش

    وصال جان جهان یافتن حرامش باد

    که التفات بود بر جهان و بر جانش


    تابستان

    این طرف تر

    در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا

    فصل تابستان است

    می نویسم شعری

    از زبان سهراب

    و خدایی که در این نزدیکی است ...

    آمار سایت
  • کل مطالب : 321
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 3
  • باردید دیروز : 18
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 107
  • بازدید ماه : 643
  • بازدید سال : 12,643
  • بازدید کلی : 56,802