اضطراب امتحان، حالت تشویش و نگرانی است که اغلب دانش آموزان در ایام امتحانات دارند
کمتر کسی در دوران تحصیل خود استرس امتحان را تجربه نکرده است. در حقیقت همین استرس باعث میشود که دانشآموزان برای امتحان درس بخوانند، اما همین استرس اگر از حد مناسب فراتر برود، میتواند عملکرد فرد را مختل کند و باعث شود که دانشآموز نتواند از عهده امتحانش به خوبی بربیاید.
عوامل متعددی میتوانند روی میزان استرس کودکان در زمان امتحانات موثر باشند، اما برخی از کودکان بیشتر از سایرین مستعد تجربه استرس زیاد و مخرب در زمان امتحانها هستند.
کمالگرایی
یکی از گروههای مستعد اضطراب امتحان، کمالگراها هستند. کمالگرا کسی است که انتظار دارد همیشه همه کارها را به بهترین نحو انجام دهد. والدین کمالگرا ميتوانند با انتظارات خود، کمالگرایی را به فرزند خود منتقل کنند. کمالگرایی باعث میشود نمره زیر 20 قبول نباشد. کمالگرایی باعث میشود فرد خطاهای خود را نپذیرد، یا خود را سرزنش کند و یا نسبت به معلم خود خشمگین شود. در مجموع، کمالگرایی کودک باعث میشود بیشتر از توانش از خود انتظار داشته باشد، به خودش اجازه خطا کردن را ندهد و استرس داشته باشد که مبادا از نمره کامل، نمره کمتری بگیرد. گاهی استرس نمره کامل نگرفتن به حدی است که کودک کلا از خیر امتحان میگذرد، مثال بسیار آشنای آن، کودکانی هستند که در همه دروس نمره بالایی دارند، اما حاضر به شرکت در کوچکترین مسابقه ورزشی نیستند، مبادا اول نشوند.
احساس مورد غفلت قرار گرفتن در خانه
کودکان به توجه نیاز دارند. مهمترین منبع گرفتن توجه برای کودک، والدینش هستند. اما اگر والدین به اندازه کافی به فرزند خود توجه نکنند چه اتفاقی ميافتد؟ در مواردی، کودک تصمیم میگیرد منبع توجه دیگری پیدا کند. در این موارد، مدرسه، آموزگار و مسئولین مدرسه ميتوانند منابع جایگزین خوبی محسوب شوند. در این صورت، کودک همه توان خود را به کار میگیرد تا با گرفتن نمرههای بالا، همیشه داوطلب بودن، همیشه آماده بودن برای پاسخگویی و همیشه پذیرفتن مسئولیتهایی مانند آماده کردن روزنامه دیواری مدرسه، توجه همه را به سمت خود جلب نماید. در شرایطی که توجه مسئولین مدرسه و به خصوص آموزگار، جایگزین توجه خانواده میشود، نمره و نظر آموزگار و مسئولین در جایگاه بسیار مهمی قرار میگیرد. بنابراین از دست دادن بهترین نمرهها برای کودک میتواند به معنای از دست دادن منبع مهم توجه باشد.
عزتنفس پایین
زیر اعتماد به نفس، مفهوم مهمی به نام عزتنفس نهفته است که اگر چه کمتر از آن صحبت میشود، اما در واقع بسیار تعیینکننده است. اما عزتنفس چیست؟
هر کس در ذهن خود در مورد ویژگیهای خودش تصویری دارد، تصویری که اگر قرار باشد خود را توصیف کند، بدان استناد میکند. ویژگیهایی که فرد در این تصویر دارد، هر کدام میتوانند مثبت یا منفی قلمداد شوند. این که برای مثال پرخاشگری یک پسربچه در ذهن خودش مثبت باشد یا منفی، به نظر اطرافیانش و به خصوص والدینش در این مورد بستگی دارد، پسری که مدام با پرخاشگری تحسین به دست آورده در مقایسه با پسری که برای پرخاشگریاش توبیخ یا تحقیر شده، ذهنیت متفاوتی در مورد مثبت یا منفی بودن پرخاشگری خواهد داشت.
وقتی تصور کودک از خود این باشد که خنگ، دستو پاچلفتی، بیعرضه یا .... است، از خودش انتظار ندارد که به خوبی از عهده امتحانها بربیاید. به خوبی از عهده امتحان برنیامدن همان و شنیدن دوباره سرزنشهای والدین در مورد خنگی و بیعرضگی همان. شما جای چنین کودکی باشید، با شنیدن نام امتحان دچار استرس نمیشوید؟
عوامل متعددی میتوانند روی میزان استرس کودکان در زمان امتحانات موثر باشند
اسنادهای شناختی
فرض کنید در یک امتحان مهم، مثلا امتحان استخدامی کاری که به آن علاقه دارید رد شدید. چه فکر میکنید؟ میتوانید افکار احتمالی خود را روی کاغذ بیاورید؟
فکر میکنید: چهقدر امتحانش سخت بود. اصلا منصفانه نبود. سوالها را از منابعی که اعلام کرده بودند طرح نکرده بودند و .... (اسناد بیرونی)
یا فکر میکنید: چهقدر من خنگ شدم. هیچی یادم نمیمونه. نتونستم از پس امتحان بربیام و ...... (اسناد درونی)
فکر میکنید: چه بدشانسی، امتحان پارسال آسون بود، امسال ولی شانس نیاوردم (اسناد ناپایدار)
یا فکر میکنید: همیشه همینطوره، من خیلی بدشانسم. نشد من توی امتحانی شرکت کنم و از پسش بربیام، از وقتی یادمه همینطور بوده و ..... (اسناد پایدار)
فکر میکنید: خب، اینم از این، ببینیم امتحان هفته آینده شرکت فلان چی میشه. این یکی را باید خوب بگذرونم، خوبه برم خونه بیشتر بخونم (اسناد تعمیم نیافته)
یا فکر میکنید: دیگه چه فایده داره، این که اینطوری شد، دیگه اصلا نمیخوام امتحان بدم، چه فایده داره هی امتحان بدم و خراب بشه، بیخود به تجربههای شکستم اضافه نکنم، به هر حال که از پسش برنمیام (اسناد تعمیمیافته)
کودکان هم اسنادهای خود را دارند و اتفاقات بیرونی را به سبک خاص خود تعبیر میکنند. وقتی اتفاقهای بد، همه با اسناد درونی تعبیر شوند، فرد احساس تقصیر، گناه و عدم اعتماد به نفس خواهد کرد. چنین فردی بیشتر مستعد احساس استرس خواهد بود، به خصوص در زمانی مانند امتحان که قرار است مورد ارزیابی قرار بگیرد، اما پیشاپیش در ارزیابی ذهنی که خودش از خود دارد، مردود است.
همچنین وقتی در موارد منفی، اسنادها پایدار و تعمیمیافته باشند، همین اتفاق میافتد. فرد با موقعیتی روبرو است که انتظار ندارد از عهده آن بربیاید، در نتیجه دچار استرس میشود.
توانایی کمتر در مقابل آنچه از او انتظار ميرود
ما هر وقت در موقعیتی قرار میگیریم که تواناییهایمان خیلی کمتر از انتظاراتی است که از ما میرود، دچار استرس میشویم. ترازویی را تصور کنید که یک کفه آن خیلی سنگینتر است. این ترازو، نمیتواند در حالت تعادل قرار بگیرد.
توانایی کودک باید به درستی و واقعبینانه ارزیابی شود، مهم نیست که والدین دوست دارند فرزندشان تیزهوش، نابغه یا هر عنوان دیگری داشته باشد، مهم این است که توانایی واقعی کودک در چه حدی است و چهقدر میتوان از او انتظار داشت. کودک سطح انتظار را درک میکند و وقتی خودش میداند تواناییهای لازم را ندارد، دچار استرس میشود.
در شرایطی، حتی ممکن است توانایی وجود داشته باشد، اما برداشت و باور کودک از تواناییهایش، کمتر از حد واقعی باشد. این ارزیابی کمتر، به عزتنفس، ارزیابیهای سایرین، سرزنشها و تشویقها و ..... وابسته است. در چنین شرایطی هم فشار نميتواند کمککننده باشد، بهترین راه، ارزیابی واقعبینانه، شناخت کافی و تشویق موثر است.
آخرین روزهای سال 95 و سفربزرگان هنروادب
این بارافشین یداللهی به سفرابدی رفت
افشین یداللهی شاعر و ترانه سرای کشورمان صبح امروز درگذشت.
افشین یداللهی شاعر و ترانه سرای کشورمان صبح امروز بر اثر سانحه رانندگی درگذشت.
افشین یداللهی (زاده دی 1347 در اصفهان - درگذشت 25 اسفند 1395)، پزشک متخصص اعصاب و روان و از ترانه سرایان کشورمان صبح امروز در پی یک حادثه رانندگی در جاده زنجان - تهران جان خود را از دست داد .
وی فعالیت حرفه ای خود را از سال 1376 در سازمان صدا و سیما آغاز کرد
خبرنگاران جوان
چه تیترساده وزودگذری ، شاعروترانه سروپزشک مشهور ؛ افشین یداللهی ازبین مان رفت .
کاش واژه ها یاریم کنند درسووشون شاعروترانه سرای بزرگی چون افشین یداللهی......افسوس......نمی توانم .....
ساعاتی ازدرگذشت حافظ سینمای ایران نگذشته که خبرسفرهنرمندی دیگربه دیارباقی تیترخبرگزاریها شد .
خسروشجاع زاده درگذشت ........ سال 95 تا قربانی نگیرد دست بردارنیست . هرروز خبرسفرهمیشگی شهروندی به گوش می رسد .
فرزند خسرو شجاع زاده روز سه شنبه به خبرنگار فرهنگی ایرنا گفت: پدرم به علت سکته مغزی فوت کرده است.
آشا شجاع زاده افزود: پیکر پدرم روز پنجشنبه ساعت 9 از تالار وحدت تشییع و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) به خاک سپرده می شود.
مرحوم خسرو شجاع زاده سال ۱۳۲۴ در بندر ترکمن متولد شد.
وی دانش آموخته رشته بازیگری از هنرکده هنرهای دراماتیک بود و بازی در سینما را از سال ۱۳۴۸ با حضور در فیلم «گاو» به کارگردانی داریوش مهرجویی آغاز کرد.
«راز خنجر»، «دل نمک»، «آخرین لحظه»، «آری چنین بود»، «آن سوی آتش»، «گودال» و «غریبه و مه» از جمله آثار سینمایی هستند که مرحوم شجاع زاده در آنها ایفای نقش کرده است.
وی همچنین در سریال «دبیرستان خضرا»، «پدرسالار» و «هشت بهشت» حضور داشت.
خبرگزاری جمهوری اسلامی(ایرنا) درگذشت خسرو شجاع زاده را به جامعه هنری و خانواده این هنرمند تسلیت عرض می کند.
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
برای من مگری و مگو دریغ دریغ
به دوغ دیو درافتی دریغ آن باشد
حضرت مولانا
علی معلم وهمسرش آذرمعماریان
سال 95 ، سال شومی بود برای اقشارمختلف ایران، درگذشت پی درپی هنرمندان ، ادیبان ، فرهیختگان ، جان باختن آتش نشانان درحادثه پلاسکو ، حادثه آتش سوزی قطارتبریز، .........ذهنم دیگریاری نمی کند .
وامروز خبردردناک درگذشت علی معلم
علی معلم ؛ حافظ سینمای ایران ، فرهیخته وهنرمند ستودنی ، دیگر درمیان ما نیست .
سال 95 بازهم ازاهالی فرهیخته وهنرمندایرانی قربانی گرفت .
به همسرگرامی ایشان ، بانوآذرمعماریان سفرهمسفرش را تسلیت میگم .
سال 95 زودتر چمدانت را ببند وسایه شومت ازایران وهموطنان من بردار .....لطفا .....
مسئول دفتر ماهنامه دنیای تصویر در گفتگو با خبرنگار ایلنا با تایید این مطلب افزود: عصر امروز علی معلم در دفتر مجله بوده است که ناگهان سکته کرده و فوت میکند.
علی معلم سال ۱۳۴۱ در دامغان متولد شد. در رشته سینما تحصیل و در دهه شصت فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد. او در سال ۷۱ با تاسیس ماهنامه «دنیای تصویر» فصل تازهای را در مطبوعات و رسانههای سینمایی رقم زد.
معلم که به واسطه تولید و اجرای برنامههایی چون «جنگ هنر»، «از واژه تا تصویر»، «سینمای اندیشه» و ...به چهرهای شناخته شده برای مخاطبان تبدیل شده بود، اولین جشن سینمایی و تلویزیونی خصوصی ایران را تاسیس کرد و تندیس حافظ را به منظومهی سینمای کشور افزود.
فعالیت معلم فقط به عرصهی مطبوعات و رسانهها محدود نمیشد «شوکران»، «گاوخونی»، «ازدواج به سبک ایرانی» و «آل» از جمله تجربیات موفق او در مقام تهیهکنندگی بود. دریافت مدرک دکتری افتخاری به پاس فعالیتهایش در عرصهی فرهنگ و هنر نیز یکی دیگر عناوین و القاب متعدد او به شمار میرود.
15 اسفند روز درختکاری
در ایران، روز 15 تا 22 اسفند ماه به عنوان “هفته منابع طبیعی” نامگذاری شده است که نخستین روز این هفته یعنی 15 اسفند “روز درختکاری” است.
تاریخچه روز درختکاری
روز درختکاری ابتدا در سال 1872 و در ایالت نبراسکای آمریکا و در تاریخ 10 آوریل (21 فروردین)، توسط فردی به نام J.Sterling Morton برگزار شد و گفته می شود که در آن روز بیش از 1 میلیون درخت کاشته شده است اما بعد از مدتی این تاریخ به آخرین جمعه ماه آوریل انتقال یافت.
امروزه بیشتر کشورهای دنیا روز درختکاری را محترم شمرده و در این روز به کاشتن درخت ها و نهال های متفاوت اقدام می کنند. البته تاریخ این روز با توجه به آب و هوای هر کشور متفاوت است و بیشتر سعی می کنند تا در موقعی از سال این کار را انجام دهند که درخت قابلیت رشد کردن را داشته باشد. برای مثال می توان به کشور هایی مانند آلمان، مصر، پاکستان، مکزیک اشاره کرد که روز درختکاری به ترتیب در روزهای 5 اردیبهشت، 26 بهمن، 27 مرداد و دومین پنجشنبه از ماه جولای است.
روز درختکاری در ایران
درختکاری در ایران دارای پشتوانه ای از علایق ملی و سنت تاریخی است، تاریخ نشان می دهد که ایرانیان باستان، جشن های خاصی داشتند و در این جشن ها به درختکاری پرداخته و به خاک و زراعت احترام می گذاشتند.
در کشور ما روز درختکاری در 15 اسفند هر سال برگزار می شود و مردم با حضور در پارک ها، جنگل ها و اقصی نقاط شهر اقدام به کاشت نهال های جوان می کنند. ایرانی ها هر سال با کاشت درخت به استقبال سال نو رفته و در واقع با این کار نمادین در آستانه بهار زندگی را به زمین باز می گردانند. در این روز در مقابل بیشتر پارک ها و فضاهای سبز و دیگر نقاط شهر نهال هایی به صورت رایگان در اختیار مردم قرار می گیرید.
ساختمان موزه تخت جمشید قدیمیترین بنای ایران است
موزه تخت جمشید به واسطه ساروج قرمزی که در کف آن به کار رفته، به رنگ قرمز درآمده؛ در این موزه میتوان پای مجسمه مرمر و بخشی از پرده سوخته کشف شده در تخت جمشید را مشاهده کرد.
ساختمان موزه تخت جمشید قدیمیترین بنای ایران است که بازسازی شده و به موزه اختصاص یافتهاست. این بنا یکی از مجموعه کاخهای تخت جمشید است که حدود ۲۵۰۰ سال پیش توسط سلسله هخامنشی بنا شد.
حرمسرا یا کاخ مشکوی توسط پرفسور هرتسفلد و براساس طرح اصلی تجدید ساخت شد ولی در اصل به فرمان خشایارشا ساخته شده است و شامل یک تالار اصلی و تعداد زیادی اتاق و راهرو است. کاخ اصلی حرمسرا که درگاههایش با نقوش خشایارشا و خدمه مخصوص و جنگ شاه با شیر و هیولا مزین شده است، تالار اصلی موزه را تشکیل می دهد و سقف آن بر ۱۲ ستون چوبی استوار است.
موزه تخت جمشید به واسطه ساروج قرمزی که در کف آن به کار رفته، به رنگ قرمز درآمده
شالوده ساختمان بر سنگ کوه بنا شده و کف تالار با ساروجی قرمز رنگ مفروش شده است به همین دلیل فضای داخلی این موزه را نیز به رنگ قرمز ساخته اند. رضایی مدیر مجموعه تخت جمشید درباره رنگ قرمز به کار رفته در موزه گفت: این رنگ به دلیل وجود ساروج قرمز در کف موزه است که در دوره هرتسفلد از آن برای ساخت موزه استفاده شده و رنگی است که در دوره هخامنشی از آن استفاده می کرده اند.
بیشترین آثاری که در این موزه به نمایش گذاشته شده از مجموعه تخت جمشید کشف شده است. در این موزه می توان نمونه بست آهنی به کار رفته در سنگ ها را که مربوط به دوره هخامنشی است مشاهده کرد همچنین در این موزه دو مجسمه زن هم در میان اشیا دیده می شود که اگرچه متعلق به دوره مصر باستان است اما محل اکتشاف آن تخت جمشید است. همچنین توپی چرخ ارابه و دهانه اسب مفرغی و ریتون های سفالین را در این موزه به نمایش گذاشته شده است.
نکته جالب توجه در این موزه مربوط به نمایش بخشی از پرده سوخته تخت جمشید می شود که بعد از دو هزار و ۵۰۰ سال هنوز باقی مانده و از جمله کشفیات تخت جمشید است.
کتیبه خشایارشاه که به خط میخی نوشته شده و از اطراف تخت جمشید در سال ۱۳۴۵ کشف شده است نیز نه تنها به نمایش درآمده بلکه به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
نمونه ای از الواح گلی به خط میخی عیلامی متعلق به دوره هخامنشیان که برخی از آنها در موسسه شرق شناسی شیکاگو هنوز در دست مطالعه است را نیز میتوان در این موزه دید. الواحی که در موزه گذاشته شده است، هنگام پاک سازی تخت جمشید به دست آمده اند و پس از ترجمه معلوم شده سند پرداخت دستمزد به کارگران بوده که به صورت نقدی داده می شده است.
یک تابوت سفالی و مراحل مرمت تابوت را نیز در قالب تصاویری به نمایش درآورده اند و قسمتی دیگر مربوط به نمایش پنجه پای مجسمه انسان از سنگ مرمر سفید است که متعلق به دوره فراهخامنشی بوده و در ناحیه شمال غربی خارج از صفه تخت جمشید(ناحیه معروف به فراتادارا) کشف شده است.
آثار مربوط به تخت جمشید هر سال تعویض می شود در فروردین ماه امسال سر مجسمه خشایارشا نیز برای اولین بار پس از ده سال به نمایش گذاشته شده بود سر مجسمه خشایارشا از سنگ مرمر سیاه است که به دلیل کلاه و گوشواره ای که دارد، این اثر را به خشایار شا نسبت داده اند.
مسعود رضایی منفرد مدیر مجموعه تخت جمشید در گفتگو با خبرنگار مهر درباره موزه بیان کرد:این موزه از نظر ساختاری بسیار مهم است و نوع ساختار معماری تخت جمشید را به معرض نمایش می گذارد. بنابراین بنای موزه به تنهایی از لحاظ معماری و تاریخی دارای ارزش است. بیش از ۵ هزار شی مطالعاتی در مخزن و ۴ هزار شی موزه ای و شاخص در این موزه وجود دارد که نزدیک به ۱۷۰ اثر به نمایش گذاشته شده است. ما برخی از اوقات این آثار را از مخزن بیرون آورده و به نمایش می گذاریم. همه آثار موزه شاخص و مهم هستند اما در این میان کتیبه خشایارشا و کتیبه های میخی بیشتر مورد توجه قرار می گیرند.
در این موزه با وجود همه آثار شگفت انگیزی که دارد اما می توان نقش برجسته های سیاه رنگی را دید که به دلیل برخورد بازدیدکنندگان به رنگ سیاه درآمده است و حفاظی ندارد. رضایی در پاسخ به این موضوع هم گفت: منتظر تخصیص اعتبار هستیم تا این مشکل برطرف شود باید محافظ شیشه ای برای درگاهها و سوزن کاری های موزه در نظر بگیریم. منتها بخش سوزن کاری دردسترس و قابل مشاهده نیست ولی آنها هم باید حفاظ داشته باشند.
در موزه تخت جمشید مانند هر موزه دیگری بلیت گردشگران خارجی و داخلی متفاوت است و ضمن پرداخت هزینه برای ورود به تخت جمشید هزینه ورود به این موزه نیز جداگانه دریافت می شود. در این باره رضایی توضیح داد: مصوبه هیات وزیران است که باید مبلغ ورودی موزه جدا از محوطه های تاریخی باشد.
منبع: mehrnews.com
اسماء بنت عمیس جریان وفات فاطمه زهرا سلام الله علیها را چنین تعریف می نماید:
هنگامی كه رحلت حضرت فاطمه نزدیك گردید به من فرمود: جبرئیل در موقع رحلت پدر بزرگوارم مقدارى كافور برایش آورد پدرم آن را سه قسمت نمود؛ یك قسمت را براى خودش برداشت، یك قسمت را به على علیه السلام اختصاص داد و قسمت سوم را به من داد. من قسمت خود را در کناری نهاده و اینك بدان نیاز دارم شما آن را برایم حاضر نما. اسماء حسب الامر فاطمه زهرا، كافور را حاضر كرد. آنگاه حضرت خودش را شستشو داد و وضو گرفت و به اسماء فرمود، لباس هاى نمازم را حاضر ساز و بوى خوش برایم بیاور. اسماء لباس ها را حاضر كرد. آنگاه پوشیده و بوى خوش استعمال نمود و رو به قبله در بسترش خوابید و به اسماء فرمود من استراحت می كنم تو ساعتى صبر كن سپس مرا صدا كن اگر جوابت را نشنیدى بدان كه من از دنیا رفته و مرده ام؛ آنگاه على علیه السلام را زود از رحلت من خبر كن.
راوى گوید اسماء لحظه اى حضرت فاطمه سلام الله علیها را به حال خویش واگذار نمود. سپس آن حضرت را صدا كرد، اما جوابى نشنید. صدا زد «اى دختر حضرت محمد مصطفى! اى دختر كسى كه در مقام قرب به پروردگار به قاب قوسین اوادنى رسید!» ولى جوابى نداد. چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت مشاهده كرد كه از دنیا مفارقت نموده است. خود را به روى حضرت انداخت و در حالتی كه او را می بوسید گفت: اى فاطمه آن هنگام كه پدر بزرگوارت را ملاقات نمودى سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت ابلاغ كن. آنگاه گریبان چاك زد و از خانه بیرون آمد. حسنین (ع ) به او رسیده از حال مادر پرسیدند او ساكت شد و پاسخى نداد. آنان وارد خانه شده، دیدند مادر دراز كشیده است. امام حسین (ع ) حضرت را تكان داد دید رحلت نموده است.
رحلت مادر را به برادرش حسن (ع ) تسلیت گفت فرمود: اى برادر خداوند تو را در مصیبت مادر اجر و پاداش بدهد. امام حسن(ع ) خود را بر روى مادر انداخت و او را می بوسید و مى گفت اى مادر با من تكلم نما قبل از این كه روح از بدنم جدا شود. حسین جلو آمد و پاهاى حضرت را می بوسید و می گفت مادر من پسرت حسینم با من سخن بگو پیش از آن كه قلبم منفجر شود و بمیرم. آنگاه اسماء به حسنین(ع ) گفت: اى فرزندان رسول الله بروید نزد پدرتان على(ع )، و او را از مرگ مادر مستحضر نمائید. آن دو بزرگوار از منزل به جانب مسجد روانه شدند و صداشان به یا محمدا و یا احمدا بلند شده بود تا به مسجد رسیدند. صحابه به استقبال ایشان دویدند سبب گریه و ناله از آنان پرسیدند، گفتند مادر ما از دنیا مفارقت كرده است.
چون امیرالمؤمنین على علیه السلام این خبر را شنید بر روى زمین افتاد و از هوش رفت و با پاشیدن آب آن حضرت به هوش آمد و چنین گفت: ای دختر حضرت ختمی مرتبت محمد(ص ) من بعد از تو خود را به كه تسلى دهم. هرگاه غمها و مصائب جهان به من رو می آورد تو وسیله دلداریم بودى اما بعد از تو چه كسى موجب دلدارى و تسلیت من خواهد گردید .گویى زبان حال على با فاطمه علیهاالسلام این بوده است:
بعد پیغمبر ز اشرار عرب
آنچه دیدم ظلم و طغیان و غضب
بودم از هر ابتلا بى واهمه
شادكام از وصل تو اى فاطمه
گر به خون دامان دل آلوده بود
چون تو بودى خاطرم آسوده بود
چون تو بندى از جهان بار سفر
در فراقت بگذرد آبم ز سر
اى انیس و مونس دیرینه ام
داغ خود چون می نهى بر سینه ام
از چه ترك آشنائى كرده اى
وز على فكر جدائى كرده اى
وجود مقدس امیرالمومنین على علیه السلام بعد از رحلت حضرت فاطمه سلام الله علیها به شدت ناراحت شد و گریه و ناله اش بلند شد و در فراق آن حضرت این اشعار را سرود:
لكل اجتماع من خلیلین فرقته
و كل الذى دون الفراق قلیل
و ان افتقادى فاطما بعد احمد
دلیل على ان لا یدوم خلیل
یعنى: هر اجتماعى از دو دوست، آخر به جدائى منتهى می شود و هر مصیبتى كه غیر از جدایى و مرگ است اندك است و رفتن فاطمه بعد از حضرت ختمی مرتبت پیش من دلیل است بر آن كه هیچ دوستى باقى نمی ماند. و در روایت معتبرآمده است كه چون على علیه السلام ، خانم را در هفت پارچه كفن كرد و پیش از آن كه بند كفن را ببندد، صدا زد: یا ام كلثوم یا زینب یا فضه یا حسن یا حسین هلموا و تزودوا من امكم الزهرا فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة.
م کلثوم، زینب، حسنین بیائید و از مادرتان بهره بگیرید كه هنگام فراق و جدایى رسیده و دیدار و ملاقات فاطمه به بهشت افتاد در این موقع بود كه حسنین (دو قرة العین) زهرا جلو آمده و می گفتند آه و واحسرتا كه با مصیبتى بزرگ روبرو شدیم و به فقدان جدمان حضرت محمد مصطفى و مادرمان فاطمه زهرا مبتلا شدیم. مادرجان هنگامی كه جدمان را ملاقات نمودى سلام ما را برسان و به آن بزرگوار بگو ما بعد از تو در دار دنیا یتیم گردیدیم. حضرت على علیه السلام می فرماید: من شهادت و گواهى می دهم كه در آن هنگام فریاد و ناله فاطمه زهرا بلند شد و دستهاى خود را دراز نمود و دو نور چشمانش حسن و حسین را در بغل گرفت و آهسته آنان را بر سینه خود چسبانید. در این موقع سروش غیبى و هاتف آسمانى ندا در داد: اى ابوالحسن! حسنین را از روى سینه مادرشان فاطمه بردار، به خدا سوگند این منظره ملائكه را به گریه انداخته است .
حضرت آنها را از روى سینه مادر مهربان بلند نموده، بند كفن را بست و همراه سایرین بر فاطمه نماز خواند و آنان حسن، حسین، عقیل، عمار، سلمان، مقداد و ابوذر بودند كه در نماز بر آن حضرت شركت داشتند.
و سپس حضرت را دفن کرد. چون حضرتش را در لحد نهاد فرمود: بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله و بالله و على ملة رسول الله محمد بن عبدالله . اى فاطمه صدیقه من تو را به كسى تسلیم كردم كه از من اولى و شایسته تر است. براى تو آنچه مورد رضاى الهى است، همان را پسندیدم. و در حدیث معتبر دیگر در بحارالانوار علامه مجلسى روایت شده است : هنگامی كه بدن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها سرازیر قبر مبارك گردید دستى از قبر بیرون آمد و او را گرفته و بازگشت نمود.
نظریه برخی این است كه آن دست رسول الله صلى الله علیه و آله بوده است كه پاره تن خود فاطمه را از على تحویل گرفته است.
و نیز در حدیث آمده كه على علیه السلام صورت هفت یا چهل قبر در بقیع ساخت. وقتی بزرگان مدینه از جریان رحلت حضرت فاطمه علیهاالسلام و دفن شبانه ایشان مطلع شدند، گفتند قبور تازه اى که در قبرستان بقیع ایجاد شده و تشخیص قبر حضرت فاطمه را بر آنان دشوار کرده؛ باید توسط عده اى از زنان مسلمان نبش شوند تا با بیرون آوردن جسد فاطمه ما بر آن بدن نماز بخوانیم.
این خبر به امیرالمؤمنین على علیه السلام رسید و فوراً براى جلوگیرى از نقشه آنان در حالی كه آن مظهر قهر و غضب الهى بسیار غضبناك و خشمگین شده بود و لباس زردى را كه در شرایط ناگوار و دشوار می پوشید بر تن داشت و ذوالفقار را به دست یداللهى خویش گرفته بود از منزل خود بیرون آمد و سوگند یاد كرد و فرمود: قسم به ذات قهارالهى اگر دست به یكى از این قبور بزنید و یك سنگ از آن را جابجا نمایید، هر آینه شمشیر در بین شما خواهم نهاد. عُمر و عده اى از یارانش به او رسیده گفتند اى ابوالحسن چرا این كار را انجام دادى؟ به خدا قسم ما قبرش را نبش می كنیم و بر او نماز می خوانیم .
در این هنگام حضرت امیر از جا جست و گریبان عمر را گرفته او را بر زمین كوبید گفت: اى عمر این كه دیدى من از حق خود دست برداشتم بدان جهت بود كه مردم مرتد نگردند و از دینشان برنگردند (یعنى مصلحت اسلام و وحدت مسلمین را رعایت نمودم) ولى در مورد قبر و اراده شومی كه نموده اید به خدایى كه جانم در دست اوست اگر سنگى از آن جابجا شود من زمین را از خون شما سیراب می كنم .
ابوبكر با كمال عجز و لابه جلو آمد و آن حضرت را به رسول الله سوگند داد كه دست از عمر بردارد حضرت امیر هم تقاضاى ابوبكر را پذیرفت و عمر را به حال خود رها نمود و مردم هم متفرق و پراكنده گردیدند.
همچنین روایت شده كه حضرت امیرالمومنین على علیه السلام بعد از دفن جسد حضرت فاطمه سلام الله علیها متوجه قبر حضرت رسول الله شد و عرض كرد: سلام بر تو اى رسول خدا از من و از جانب دختر عزیزت كه به زیارت تو آمده است و در جوار تو و بقعه تو خوابیده است. خداوند او را در میان اهل بیت اختیار كرد كه زودتر به تو ملحق گردد. تا آنجا كه عرض نمود: یا رسول الله دخترت بر آنچه از ناحیه امت از ظلم و ستم و غصب حق واقع شده همه را به شما گزارش می دهد كیفیت حال را از خودش بپرس. چه بسیارغم ها كه در سینه او روى هم نشسته بود كه به كسى اظهار نمی نمود و به زودى همه را به عرض شما خواهد رسانید و خدا از براى او حكم خواهد كرد و او بهترین حكم كنندگان است.
منبع:tebyan.net
روز وکیل چه روزی است
تقريبا ۶۰ سال پيش در روز ۷ اسفند سال ۱۳۳۱ لايحه استقلال وکلا با پافشاريهاي دكتر مصدق تصويب شد ولي متاسفانه هفتم اسفند به عنوان سالروز «استقلال كانون وكلا» و بزرگداشت روز وكيل مدافع در کمتر تقويمي ثبت شده است.
در حالی که وقتی تقویم را ورق میزنی به گرامیداشت روزهایی چون ماما، معلم، مهندس و … برخورد میکنی ولی خبری از روز وکیل مدافع نیست، چرا؟ پاسخ به این سوال بر عهده کیست؟ آیا جز این است که افراد یار و و یاوری جز وکیل در برابر قاضی ندارند؟ چرا با وجود تلاشهایی که برای خصوصیسازی بسیاری از زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … میشود، در بعضی مواقع استقلال وکلا زیر پا گذاشته میشود؟
وکیل کسی که از طرف شخص دیگری – اعم از حقوقی یا حقیقی – به موجب عقد وکالت برای انجام کاری مأمور میشود.نایب السلطنه را در دوره صفویه وکیل میگفتند و عنوان وکیل الرعایا هم از همینجا برخاسته است. میتوان برای وکیل انتخابی حد و مرزی مشخص کرد که در چه زمینهای اجازه وکالت از طرف شما دارد و در چه زمینهای خود شخص باید برای آن کار حضور داشته باشد.
بسیاری از وکلای دادگستری قائل به رعایت شئونات حرفه ای و اخلاقی وکالت از هر حیث و جهت بوده و برخی دیگر نیز، گویا خود را فارغ از هرگونه آداب حرفه ای وکالت و رعایت اخلاق حرفه ای وکالت دانسته و موجبات وَهن و بدنامی احتمالی و تدریجی جامعه صنفی وکالت و زوال اعتبار قانونی،حقوقی، عرفی، ملی و بین المللی آن را، بتدریج، فراهم خواهند آورد.!
بسیاری از همکاران محترم، شرافت حرفه ای خویش را وثیقۀ سوگند اتیانی خود قرار داده و بسیاری دیگر از آنها، گویی، آنرا به سرعت و در عمل، به بوتۀ نسیان سپرده اند و وکالت و تحصیل ثروت و تبدیل شدن به قهرمان پرونده ها و مناسبات کاری خویش را به هر شکل و نوعی، در دستور کار خود قرار داده و" هدف ، وسیله" را در نگاه آنها توجیه می کند؟!
هفتم اسفند سالروز استقلال کانون وکلای دادگستری و روز وکیل مدافع نامگذاری شده است
حضور و نقش کم رنگ وکلای دادگستری و نهادهای وکالت در کشور در نظام تقنینی و قانونگذاری و مراکز تنقیح قوانین و دولت، خود زمینه های تصویب و بدعت تقنینی چون اصلاح قانون مصوب و لازم الاجرای آئین دادرسی کیفری و ماده 48 و تبصره ذیل آن و مانند آنها را فراهم آورده است؟ نقش کم رنگ وکلای دادگستری و جامعه صنفی وکالت نسبت به تحولات تقنینی و صنفی و واگرایی فزایندۀ آنها و مواضع انفعالی و غیرمسئولانۀ بسیاری از همکاران محترم نسبت به تحولات مزبور و بی توجهی نقش کنشگرانۀ حقوقی و قانونی خویش، جایگاه و اثر بخشی آنرا در بین مردم و مسئولان کم رنگ تر خواهد ساخت که شایسته جایگاه حرفه ای و تعهدات صنفی آنها نیز نخواهد بود.
ساخت و نمایش روزافزونِ سریال و برنامه های مغایر با شئونات حرفه ای وکالت و وکلای محترم دادگستری از سوی برخی از رسانه ها و انتشار ادواری بعضی از گزارشات و اخبار نسبت به تخلفات احتمالی برخی از وکلای دادگستری و القاء و تعمیم عملی آن نسبت به دیگر وکلاء و جامعه صنفی وکالت، همراه با مواضع انفعالی و غیرمسئولانه بسیاری از مسئولان و وکلای دادگستری و نهادهای صنفی وکالت در کشور در این باره، می تواند زنگ خطری در جهت زوال تدریجی و روزافزون این صنف به مانند تقابل عرفی و متعارف بین کانون های وکلای دادگستری و مرکز امور مشاوران حقوقی، وکلاء و کارشناسان قوه قضائیه و وکلای آن دو نهاد و اختلافات پیش روی کانون وکلای دادگستری مرکز و اسکودا باشد.!
تعقیب و محاکمۀ وکلای مدافع و عدم رعایت مصونیت وکلای دادگستری از تعرض برابر قانون و نیز عدم حمایت صنفی و حرفه ای مناسب و موثر نهادهای وکالت و همکاران محترم وکیل از وکلای مدافع تحت پیگرد و مشکلات پیش روی آنها و خانواده های آنان، خود حکایت تاسف آور دیگری نسبت به وضعیت وکلای مدافع و مواضع انفعالی نهاد وکالت در کشور نسبت به آنها می باشد!.
علاوه بر این،انحصار در مناصب و مسئولیت های حرفه ای وکالت و عدم مشارکت بسیاری از وکلای جوان و فرهیخته، متخصص و کارآمد در هدایت جامعه صنفی کشور درعمل و قرار داشتن آنها در انزوای حرفه ای و مدیریتی نسبت به نهاد وکالت،همراه با نقش تشریفاتی و غیر موثر بسیاری از اقدامات و برنامه های نهادهای فعال در حوزه وکالت در کشور، خود بر زنگ خطر وضعیت و سرنوشت وکالت در ایران خواهد افزود و سرنوشت و آتیۀ آنرابیش از پیش در هاله ای از ابهام قرار خواهد داد...! از اینرو، مطالعه، بررسی و پژوهش در خصوص " وضعیت وکالت و آسیب شناسی آن در ایران"، از اهمیت شایانی برخوردار است.
با محصولات خانگی از شر آکنه و زخمهای آن خلاص شوید
در این حدود یک ماه مانده به عید نوروز شما میتوانید با محصولات خانگی از شر آکنه و زخمهای آن خلاص شوید. همانطور که میدانید محصولات مختلفی در بازار وجود دارد که میتوان از آنها استفاده کرد. اما هیچ ماده یا محصولی به اندازه مواد طبیعی برای بدن سالم و بی ضرر نیست. در این مقاله همراه ما باشید تا با هم این ماسکها را مرور کنیم.
ماسک خانگی ساخته شده از تخم مرغ، لیمو، خاک رس و روغن درخت چای:
هر چقدر پوست شما تمیز تر باشد احتمال آکنه زدن نیز کمتر میشود. با لایه برداری میتوانید جریان خون به پوست را بهبود ببخشید و در نهایت جای زخم آکنه را نیز درمان کنید.
مواد لازم برای تهیه این ماسک:
یک عدد سفیده تخم مرغ
یک قاشق چایخوری آب لیموی تازه
یک قاشق چایخوری خاک رس
۷ قطره روغن درخت چای
طرز تهیه:
سفیده تخم مرغ را با آب لیمو ترکیب کنید و به آرامی خاک رس را به آن بیفزایید. در نهایت روغن درخت چای را به ترکیب اضافه کنید. سعی کنید این ترکیب را با دقت روی ناحیه مورد نظر بگذارید. مراقب چشمان خود باشید. اجازه دهید ترکیب به مدت ۲۰ دقیقه روی پوست بماند و سپس با آب ولرم آن را بشویید. بعد از شستن از یک مرطوب کننده استفاده کنید. از این ترکیب میتوانید هفته ای یکبار استفاده کنید.
ماسک خانگی ساخته شده با تخم مرغ، عسل، لیمو و پرتقال:
این ترکیب به سرعت جای زخم حاصل از آکنه را خوب میکند.
مواد لازم برای تهیه ماسک:
یک عدد سفیده تخم مرغ
یک قاشق چایخوری عسل گرم
سه قطره اسانس لیمو
سه قطره اسانس پرتقال
طرز تهیه:
سفیده تخم مرغ را در یک ظرف بشکنید و به آرامی عسل گرم و اسانس را به آن اضافه کنید. این ترکیب را با دقت روی ناحیه مورد نظر بزنید و اجازه دهید به مدت ۲۰ دقیقه روی پوست باقی بماند. سپس با آب ولرم بشویید. از این ترکیب میتوانید یک بار در هفته استفاده کنید.
ماسک خانگی ساخته شده با ماست، مخمر و لیمو:
این ماسک از فعالیت باکتریها در آکنه جلوگیری میکند.
مواد لازم:
یک قاشق چایخوری ماست
یک قاشق چایخوری مخمر
سه قطره اسانس لیمو
سه قطره آب لیموی تازه
طرز تهیه:
تمامی مواد را با هم ترکیب کنید تا خمیر نرمی حاصل شود. این ترکیب را روی ناحیه مورد نظر قرار دهید و به مدت ۱۵ دقیقه صبر کنید. سپس با آب سرد بشویید و مرطوب کننده را بر روی پوست خود اعمال نمایید. از این ترکیب میتوانید هفته ای یک الی دو بار استفاده کنید.
لایه برداری جریان خون به پوست را بهبود می بخشد و جای زخم آکنه را نیز درمان می کند
ماسک خانگی ساخته شده با روغن دارچین، ماست، خاک رس و روغن درخت چای:
این ترکیب خاصیت آنتی باکتریایی دارد و برای درمان آکنه مناسب است.
مواد لازم:
یک قطره روغن دارچین خانگی
یک قاشق غذاخوری ماست تازه
یک قاشق چایخوری پودر خاک رس طبیعی
سه قطره روغن درخت چای
طرز تهیه:
تمامی مواد را با هم ترکیب کنید تا خمیر نرمی حاصل شود. این ترکیب را روی پوست خود قرار دهید و اجازه دهید ۱۵ دقیقه باقی بماند. سپس با آب سرد بشویید.
ماسک خانگی ساخته شده با زعفران، خاک رس، گلاب و روغن درخت چای:
این ترکیب میتواند آکنه را درمان کند و باعث تقویت پوست خواهد شد.
مواد لازم برای تهیه این ماسک:
یک دوم قاشق چایخوری پودر زعفران
یک قاشق چایخوری خاک رس
گلاب
سه قطره روغن درخت چای( اختیاری)
طرز تهیه:
تمامی مواد را با هم ترکیب کنید تا خمیر نرمی حاصل شوذو این ترکیب را بر روی پوست قرار دهید و اجازه دهید ۲۰ دقیقه باقی بماند سپس با آب ولرم بشویید.از این ماسک میتوانید هفتهای یکبار استفاده کنید.
ماسک خانگی ساخته شده از زردآلو، ماست و خاک رس:
این ترکیب، چربی پوست را تنظیم میکند و باعث درمان آکنه میگردد.
مواد لازم:
زردآلو
یک قاشق غذاخوری ماست
یک دوم قاشق چایخوری خاک رس
طرز تهیه:
زردآلو را داخل میکسر بریزید و خوب ترکیب کنید. سپس ماست و خاک رس را اضافه نمایید. این ترکیب را با دقت روی پوست قرار دهید. بعد از ۲۰ دقیقه با آب ولرم بشویید.
ماسک خانگی ساخته شده از هویج، خاک رس و ماست:
این ترکیب میتواند آکنه را درمان کند و باعث نرم شدن پوست گردد.
مواد لازم:
یک قاشق چایخوری پوره هویج
یک قاشق چایخوری خاک رس
یک قاشق چایخوری ماست تازه
طرز تهیه:
تمامی مواد را با هم ترکیب کنید وبه آرامی روی پوست بگذارید. اجازه دهید این ترکیب به مدت ۱۵ دقیقه روی پوست بماند. سپس با آب سرد بشویید. شما میتوانید از این ماسک هفته ای یکبار استفاده کنید.
ماسک خانگی با سیب، ماست و مخمر:
این ماسک برای تغذیه پوست و مبارزه با باکتریها بسیار مفید است.
مواد لازم:
یک عدد سیب
دو قاشق غذاخوری ماست تازه
یک دوم قاشق چایخوری مخمر
طرز تهیه:
سیب را بجوشانید و بعد از سرد شدن داخل غذاساز پوره کنید. یک قاشق غذاخوری پوره سیب را به ماست و مخمر اضافه کنید. این ترکیب را روی صورت قرار دهید و اجازه دهید به مدت ۲۰ دقیقه روی پوست باقی بماند.سپس با آب ولرم بشویید.
منبع: مجله سلامت
طرز تهیه حلیم اراکی
مواد لازم حلیم اراکی برای 4 نفر :
بلغور گندم | 1 پیمانه |
آب قلم یا آب معمولی | 3 پیمانه |
نمک | 1 قاشق چایخوری |
روغن زیتون یا کنجد | 1 قاشق سوپخوری |
دارچین برای تزیین | به میزان لازم |
ماهیچه یا گوشت گردن پخته شده | 1 پیمانه |
طرز تهیه حلیم اراکی :
ابتدا بلغور گندم را که از شب قبل خیس کردهاید داخل قابلمه بریزید. آب قلم یا آب را اضافه کنید و بگذارید بلغور گندم بپزد.
در اواسط پخت، گوشت های پخته شده را ریشریش کنید و به بلغور اضافه کنید.
حلیم را با گوشتکوب بکوبید تا کشدار شود. این مرحله را چندین بار تکرار کنید.
حالا نمک، روغن و دارچین را اضافه کنید. مواد را روی حرارت بگذارید و صبر کنید تا حلیم جا بیفتد.
نکته برای تهیه حلیم اراکی :
اگر از آب قلم گوساله استفاده می کنید بهتر است روغن را حذف کنید.
رفلاکس میتواند به دلیل صدمات و زخمهایی که ایجاد میکند، باعث باریکشدن گلو شود
رفلاکس اسیدی از شایعترین مشکلات سلامت است و میتواند علائم زیادی داشته باشد. موارد زیر برخی علائم عجیبی است که نشان میدهد رفلاکس اسیدی دارید.
مواردی هم هست که نباید رفلاکس را در آن دخیل بدانید.
بزاق زیاد
زیاد شدن بزاق دهان، بعد از یک وعده غذایی یا میان وعده میتواند نشانهای از رفلاکس باشد. وقتی غدد بزاقی، وجود عامل تحریککنندهای را در مری احساس میکنند، فعالیتشان را افزایش میدهند و آماده میشوند که هر چه را در مری وجود دارد یا میخواهد به سمت بالا حرکت کند، بشویند و پاک کنند.
سینه پهلو
وقتی اسید معده از معده خارج میشود، فقط گلو را تحریک نمیکند بلکه میتواند راه خود را به سمت ششها نیز در پیش بگیرد. اگر این اتفاق بیفتد، شما سر از یک سینه پهلوی شدید درخواهید آورد. اگر به طور مکرر و بدون دلیل مشخصی به سینه پهلو مبتلا میشوید، رفلاکس میتواند یکی از علل آن باشد.
درد قفسه سینه
معمولا افراد، ترش کردگی و سوزش معده را با حمله قلبی اشتباه میگیرند. زیاد اتفاق میافتد که افرادی با درد شدید قفسه سینه به اورژانس مراجعه میکنند در حالی که مشکل اصلی آنها رفلاکس است. عکس ماجرا نیز میتواند درست باشد. افرادی که دچار حمله قلبی شدهاند به اورژانس مراجعه نمیکنند، زیرا تصورمی کنند دچار رفلاکس هستند. اگر میان این دو حالت شک دارید، به پزشک مراجعه کنید.
تلخی دهان
اسید معدهای که مجبور است به سمت مری حرکت کند، میتواند طعم تلخی را در انتهای گلو به جا بگذارد.
آسم
اگر مشکلات تنفسی دارید ـ که بویژه شب و در رختخواب تشدید میشود ـ عامل آن میتواند رفلاکس اسیدی باشد. وقتی به پشت دراز میکشید، اسید معده وارد مری میشود و ایجاد رفلاکس میکند که گاهی با صدای خسخس همراه است. اسید معده میتواند وارد مجاری تنفسی شود و به طور مستقیم تحریک تنفسی ایجاد کند. در نتیجه شما با حالت خفگی و سرفه از خواب بیدار میشوید.
مشکلات بلع
رفلاکس میتواند به دلیل صدمات و زخمهایی که ایجاد میکند، باعث باریکشدن گلو شود. در نتیجه غذا در مسیر فرورفتن متوقف میشود و فرد احساس میکند غذا گلوله شده و خود را در مسیر رسیدن به معده جمع کرده است.
مشکلاتی که ناشی از رفلاکس نیست
گاهی وجود توده در گلو یا نیاز به صاف کردن مکرر گلو با رفلاکس اشتباه گرفته میشود. این عوارض ناشی از گرد و غبار و دیگر تحریککنندههایی است که در هوا وجود دارد. گلودرد، سرفه یا گرفتگی و خشونت صدا نیز میتواند براثر رفلاکس ایجاد شود، اما عوامل دیگری نیز در بروز این عوارض نقش دارند. اگر بعد از دوهفته مصرف داروهای آنتیاسیدی که پزشک تجویز میکند، بهبودی در این علائم مشاهده نکردید، با متخصص گوارش مشورت کنید.
منبع:salamatnews.com
مراد چهارم سلطان عثمانی بود که بخاطر خشونت زیاد خیلی سریع توانست قدرت و شکوه را به امپراطوری عثمانی بازگرداند.
سلطان مراد امپراطور عثمانی که بود؟
مراد چهارم به (ترکی استانبولی مراد رابع متولد 26 یا 27 جولای 1612 – درگذشت 8 فوریه 1640) وی از سال 1623 تا 1640 پادشاه امپراطوری عثمانی بود وی هم از جهت بازگرداندن قدرت و شکوه به امپراطوری عثمانی و هم از لحاظ شقاوت معروف بود.
مراد چهارم در قسطنتنیه متولد شد و فرزند احمد اول (1603-1617) و یک زن یونانی تبار به نام کوسم سلطان است. وی در نتیجه یک توطئه در قصر در سال 1623 به پادشاهی رسید و جانشین عموی خود مصطفی اول (18-1617 تا 23-1622) شد.
زمانی که وی به سلطنت رسید تنها 11 سال داشت. دوران سلطنت او بیشتر به خاطر جنگ میان عثمانی و صفوی (1623 تا 1639) مورد توجه است که در نتیجه این جنگ منطقه قفقاز برای همیشه و به مدت 2 قرن بین دو قدرت امپراطوری تقسیم شد. در همان زمان بود که مرزهای ترکیه کنونی –ایران - عراق مشخص شد.
بیوگرافی مراد چهارم
درس الهای اولیه سلطنت مراد وی تحت کنترل خویشاوندان خود قرار داشت و حکومت واقعی وی در حدود سال 1632 آغاز شد زمانی که وی قدرت را به دست گرفت، تمام حاکمان مستبد را سرکوب کرد و شکوه و جلال سلطنت را مجدداً برقرار کرد.
سالهای اولیه سلطنت مراد چهارم 1623-1632
مراد چهارم برای مدت زیادی تحت کنترل خویشاوندان نزدیکش قرارداشت، بویژه مادرش کوسم سلطان که از طریق وی به اداره حکومت می پرداخت. امپراطوری دچار هرج و مرج شد، امپراطوری صفوی به سرعت به عراق حمله کرد، شمال آناتولی در نتیجه شورشها از میان رفت و در سال 1631 جان نثاران به قصر حمله کرده وزیر اعظم و سایرین را به قتل رساندند. مراد چهارم که بیم داشت به سرنوشت برادر بزرگ خود عثمان دوم (1618-1622) دچار شود تصمیم گرفت که قدرت را به دست گیرد.
در سال 1628در سن 16 سالگی او شوهر خواهرش (همسر فاطمه سلطان) و حاکم سابق مصر کارا مصطفی پاشا را به بهانه اقدام برخلاف قوانین شریعت اعدام کرد.
حاکمیت مطلق مراد چهارم و سیاستهای امپراطوری 1632-1640
مراد چهارم سعی کرد تا با فسادی که در دوران تصدی پادشاهان گذشته و در زمانی که مادرش از طریق وی به اداره حکومت می پرداخت فراگیر شده بود مقابله کند.
مراد چهارم مصرف الکل، تنباکو و قهوه را در قسطنتنیه ممنوع کرد و دستور داد کسانی را که از این حکم تمرد می کنند اعدام کنند.
گزارش شده که او با لباس های مبدل مانند لباس مردم عادی به گشت زنی در خیابانها و میخانه های پایین شهر قسطنتنیه می رفته و در راستای رعایت قوانین صادره خود زمانی که تخلفی را مشاهده کرده هویت خود را آشکار کرده و با دست خود خاطیان را گردن می زد.
در تقلید از شاهکارهای سلطان سلیم، او نیز در یک دکه در کنار کاخ سرایلو پنهان می شد و به سمت قایقرانانی که قایشقشان خیلی به قلمرو قصر نزدیک می شد تیراندازی می کرد. او قوانین قضایی را با وضع مجازات های خیلی سنگین دوباره برقرار کرد. یک بار وزیر اعظمی را به دلیل کتک زدن مادر زنش با دستان خودش خفه کرد.
تاریخ نویسان از جمله حلال اینالچیک بعلاوه یک منبع معتبر نوشته اند که اگرچه مراد چهارم طرفدار سرسخت منع مصرف الکل بود اما خودش یک دائم الخمر بود.
جنگ مراد چهارم با صفویان ایران
دوران سلطنت مراد چهارم از جمله جنگ صفوی – عثمانی (1623 تا 1369) برعلیه ایران مورد توجه است. در این جنگ نیروهای عثمانی با آذربایجان وارد جنگ شده تبریز و همدان را فتح کرده و در سال 1638 بغداد را فتح کردند. مراد چهارم خود دستور فتح بین النهرین را صادر کرد و ثابت کرد که در میدان جنگ فرمانده ماهری است.
با امضای پیمان ذهاب که پس از جنگ به امضا رسید، با امضای این پیمان مرزهای توافق شده در صلح آماسیه مشخص شد. شرق ارمنستان، شرق گرجستان، آذربایجان و داغستان جزء عثمانی باقی ماند. اما از دست دادن بین النهرین برای ایران غیرقابل جبران بود.مرزهای مشخص شده در آن زمان بین ایران ، عراق و ترکیه تقریبا تا کنون به همان صورت باقی مانده است.
در زمان فتح بغداد، مردم به مدت 40 روز در مقابل محاصره مقاومت کردند، اما چاره ای جز تسلیم به محاصره کنندگان نداشتند و تمامی مردم شهر توسط سربازان سلاخی شدند اگرچه به آنها قول داده بودند که پس از فتح شهر آنها را آزاد خواهند کرد.
گفته می شود که سربازان مراد نوعی تابلو درست کرده و روی آن هزاران اسیر و سرهای بریده شده هزاران نفر از کشته شدگان را روی آنها نصب کرده بودند و مراد چهارم از این صحنه بسیار لذت می برده است.
سلطان جمله معروفی درباره سقوط بغداد دارد" تلاش برای شکست بغداد از خود بغداد زیباتر بود".
مراد چهارم خود به تنهایی سپاه عثمانی را در سال آخر جنگ فرماندهی می کرد و در این راه ثابت کرد که فرمانده قابلی است.او سومین سلطان عثمانی است که پس از مرگ سلطان سلیمان کبیر در سال 1566 فرماندهی سپاه در میدان جنگ را خود برعهده داشت.
علاقه سلطان مراد چهارم به معماری
سلطان مراد چهارم تاکید زیادی روی معماری داشت و در زمان سلطنت او بناهای تاریخی زیادی ساخته شد. برخی از آنها عبارتند از مسجد میدانی، الج بایرام درویش پاشا، مقبره، چشمه، مدرسه ابتدایی، مسجد شرف الدین قونیه.
امپراطور مغول، شاه جهان, سفرایی را با مراد چهارم سلطان عثمانی تبادل کرد. در خلال این تبادلات بود که دو نقر از معماران برجسته عثمانی به نام های عیسی محمد افندی و اسماعیل افندی که دانش آموخته مدرسه معماری کوچا سینان آقا بودند به دربار مغول راه یافتند.
این دونفر بعدها جزء تیم معماران مغول بودند که تاج محل را طراحی و ساختند.
رابطه مراد چهارم با امپراطوری مغول
در سال 1626 جهانگیر، امپراطور مغول سودای اتحاد بین مغولها، عثمانی ها و ازبک ها برعلیه صفویان را درسرداشت. چرا که صفویان سپاه وی را در قندهار شکست داده بودند.
او حتی یک نامه به سلطان عثمانی، مراد چهارم نوشت اگرچه آرزوی جهانگیر مغول به دلیل مرگ وی در سال 1627 هرگز محقق نشد. بهرحال پسرجهانگیر و جانشین وی شاه جهان هدف اتحاد با امپراطوری عثمانی را ادامه داند.
زمانیکه وی در بغداد اردو زده بود، مراد چهارم سفیران شاه جهان امپراتور مغول را به نام های میرظریف و میرباراکا را به حضور پذیرفت و آنان 1000 تکه لباس زربافت و زره جنگی برای وی هدیه آوردند.
مراد چهارم نیز به آنها بهترین اسلحه ها، زین اسب و خرقه هایی را که در اختیار داشت به آنها داد، و به نیروهای خود دستور داد که مغولها را تا بندر بصره همراهی کنند و آنها را با کشتی راهی تهتا و در نهایت سورات کنند.
همسران سلطان مراد چهارم
در خصوص حرمسرای مراد چهارم اطلاعات زیادی وجود ندارد، شاید به این دلیل باشد که فرزندانش برای رسیدن به تاج و تخت بعد از مرگ وی زنده نماندند. اما اطلاعات ثبت شده در دفتر خزانه داری خبر از وجود یک معشوقه خاص به نام عایشه سلطان را می دهد.
وی تقریبا تا انتهای سلطنت 17 ساله مراد چهارم معشوقه وی بود تا زمانیکه معشوقه دوم پیدا شد.
ممکن است مراد تا زمان پیدا شدن معشوقه دوم تنها با یکی از زنان دربار رابطه داشته است یا اینکه ممکن است معشوقه های زیادی داشته اما تنها یکی از آنان را بعنوان معشوقه خاص و مورد علاقه خود انتخاب کرده باشد.
اگر عایشه تنها معشوقه وی باشد ممکن است به دلیل اینکه فرزند ذکوری از وی برجا نمانده بوده وی معشوقه دیگری برگزیده باشد چون تمامی فرزندان ذکور وی در نوزادی تلف می شدند.
پسران سلطان مراد چهارم
• شاهزاده احمد 21 دسامبر1627تا 1628
• شاهزاده نومان 1628-1629
• شاهزاده اورهان 1629-1629
• شاهزاده سلیمان 2فوریه 1632-1635
• شاهزاده محمد 8 آگوست 1633 تا 1637
• شاهزاده عثمان 9 فوریه 1634 تا فوریه 1634
• شاهزاده علاء الدین 26 آگوست 1635 تا 1637
• شاهزاده سلیم 1637 تا 1640
• شاهزاده عبدل حمید 15 می 1638 تا 1638
• شاهزاده محمود 1640 تا 1647
دختران سلطان مراد
• اسمهان سلطان 1630-1630
• جواهرهان سلطان فوریه 1630 تا ؟ - ازدواج در سال 1645 با هاسکی محمد پاشا که زمانی وزیر پنجم بود.
• هنزاده سلطان 1630-1675
• کایا سلطان 1633 تا 28 فوریه 1659 – ازدواج در آگوست 1644 با فرمانده ملک احمد پاشا که در سال 1638 و از سال 1650 تا 1651 وزیر بوده است.
• سفیه سلطان –ازدواج در سال 1659 با فرمانده حسین پاشا که از سال 1647 تا 1675 وزیر بوده و پسر فرمانده سیاوش پاشا
• فاطمه سلطان 1636 تا 1639 یا 1690
• رقیه سلطان 1640 تا ژانویه 1690 – ازدواج در سال 1663 با وزیر ابراهیم پاشا
مرگ مراد چهارم
مراد چهارم به دلیل ابتلا به نقرس درسال 1640 در سن 27 سالگی در قسطنتنیه در گذشت.
شایعاتی وجود دارد که در زمان مرگ مراد چهارم دستور داد که برادر عقب افتاده اش به نام ابراهیم اول (سلطنت 1640 تا 1648) را اعدام کنند بدین ترتیب مرگ وی می توانست به معنای پایان امپراطوری عثمانی باشد. اما به هر حال دستور وی انجام نشد.
اگر بادمجان دوست دارید این دستور غذایی می تواند خبر بسیار خوبی برایتان باشد. اگر تا به حال این غذا را امتحان نکرده اید شرط می بندم بعد از یک بار میل کردن معتادش می شوید. بادمجان کبابی یکی از غذاهای کم کالری نیز هست که می توانید هنگام رژیم رویش حساب کنید.
در این دستور پخت سعی کردیم با سس چرمولا طعم بادمجان های کبابی را به سطحی دیگر ببریم. انواع ادویه جات و سبزیجاتی که در این دستور غذایی به کار رفته، آن را تبدیل به غذایی سالم و خوش طعم می کند.
مواد لازم برای تهیه بادمجان زغالی
دانه زیره سبز : 2 قاشق چای خوری
بذر گشنیز : 1 قاشق چای خوری
پوسته لیموی رنده شده : 1 قاشق چای خوری
نمک : یک دوم قاشق چای خوری
پودر فلفل قرمز : یک چهارم قاشق چای خوری
پودر فلفل سیاه : یک هشتم قاشق چای خوری
2 حبه سیر که به خوبی ریز ریز شده باشند
گشنیز تازه : یک فنجان
جعفری تازه : یک فنجان
آب لیمو تازه : 2 قاشق غذاخوری
روغن زیتون خالص ( اکسترا ویرجین ) : یک چهارم فنجان
اسپری پخت یا مقداری روغن
بادمجان متوسط که برش های باریک خورده باشد ( حدود 900 گرم ) : 2 عدد
طرز تهیه بادمجان زغالی به همراه سس چرمولا
ماهی تابه ای خشک را روی حرارت متوسط گرم کنید.
دانه های زیره سبز و گشنیز را اضافه کنید.
به مدت 3 تا 4 دقیقه یا تا زمانی که بو داده شوند و عطرشان پخش شود بپزید.
دانه ها را با یک هاون یا ماهی تابه ای کوچک خرد کنید.
رویه پوست رنده شده لیمو، نمک، فلفل قرمز، فلفل سیاه و سیر را اضافه کنید.
این مواد را خوب با هم ترکیب کنید تا حالتی خمیری پیدا کنند.
میکس ادویه جات، گشنیز، جعفری و آب لیمو را داخل مخلوط کن قرار دهید، چند بار با مخلوط کن بهم بزنید تا خوب ترکیب شوند.
در همین حال که مواد را مخلوط می کنید آرام روغن زیتون را نیز به ترکیب اضافه کنید.
یک ماهی تابه بزرگ را روی حرارت متوسط رو به بالا گرم کنید.
ماهی تابه را با اسپری پخت یا مقداری روغن چرب کنید.
یک چهارم برش های بادمجان را داخل ماهی تابه قرار دهید و هر طرف را 3 تا 5 دقیقه بپزید.
بادمجان های پخته شده را داخل یک ظرف بگذارید.
سه بار دیگر این کار را انجام دهید تا همه بادمجان ها بپزند.
میکسی که در مرحله قبل درست کردید همان سس چرمولا است.
سس را روی بادمجان ها بریزید تا غذا کاملا آماده شود.
اطلاعات تغذیه ای بادمجان زغالی به همراه سس چرمولا
مواد گفته شده در این دستور پخت برای 6 وعده می باشد و هر وعده حدودا شامل 5 برش بادمجان به علاه 2 قاشق غذا خوری سس چرمولا می باشد.
اطلاعاتی که در ادامه می آید مربوط به یک وعده از این غذا است.
کالری: 127
چربی در یک وعده: 9.7 گرم
چربی اشباع در یک وعده: 1.3 گرم
چربی غیر اشباع در یک وعده: 6.8 گرم
چربی دارای حلقه های غیر اشباع در یک وعده: 1.1 گرم
پروتئین در یک وعده: 2 گرم
کربوهیدرات در یک وعده: 11 گرم
فیبر در یک وعده: 6 گرم
کلسترول در یک وعده: 0.0 گرم
آهن در یک وعده: 2 میلی گرم
سدیم در یک وعده: 171 میلی گرم
کلسیم در یک وعده: 39 میلی گرم
قند در یک وعده : 4 گرم
منبع : kermany.com
پرویز پرستویی در صفحه اینستاگرامش درباره مسعود فراستی و بهروز افخمی متنی منتشر کرد.
نامه پرویز پرستویی به حمید فرخ نژاد در انتقاد به افخمی و فراستی
پرویز پرستویی در نامه ای خطاب به حمید فرخ نژاد درباره مسعود فراستی و بهروز افخمی چنین نوشت:
از ماست که بر ماست!
حمیدفرخ نژاد عزیز، انتقادت را در مورد، مسعود فراستی خواندم. بماندکه از چندسال پیش به شکل های مختلف در مورد مسعود فراستی، در دنیای مجازی، مصاحبه ها، و حتی در رسانه حرف زدم. ولی دریغ از اینکه کسی حمایت کرده باشد، چه اهالی تاثیرگذار و صاحب نام سینما و چه مسئولین. بنابراین الان خیلی تعجب نمی کنم که تصمیم گیری در خصوص این سینمای مظلوم، به مجلس کشیده شود،و وقت و انرژی و سرمایه عزیزانی چون شما و دیگر همکاران به هدر رود. در صورتی که مسعود فراستی خود جزو کسانی است که باید پرونده گذشته و حالش مورد بررسی قرار گیرد.
امیدوارم به منتقدین شریف و تاثیر گذار بر نخورد، ولی مسعود فراستی صرف چندتا کتاب خواندن و تدریس و فیلم های خارجی دیدن، صلاحیت نقدکردن آثار سینمایی را ندارد ، آنهم در رسانه ملی.
بهروز افخمی هم که بماند،مغازه دو نبش خوبی برای خود بازکرده. بارها با بودجه بیت المال به منافع خوبی رسیده،بدون اینکه نقشی در تاثیرگذاری سینما داشته باشد.
نمونه اش،میرزا کوچک خان،استاد ناصرتقوایی،که بعد از کنار زدنش به ایشان رسید،فیلم سینمایی جهان پهلوان تختی، که بعد از زنده یاد علی حاتمی باز به ایشان رسید، چهارسال نماینده مجلس شدن بی فایده ونهایتا،ساخت فیلم سینمایی فرزند صبح که با بودجه کلان که اصلا دیده نشد.ولی از درآمد هنگفتش بهروز افخمی بی نصیب نماند. بعد از در آمد بودجه فیلم ذکر شده ،به کانادا رفت و فیلم سینمایی ساخت و باز دیده نشد.
و اکنون هم به گفته خودش قراراست پروژه به قول خودش سنگین فاجعه شهدای پلاسکو را راه بیاندازد.
عجب لقمه چربی!
حال با این اوصاف چطور رسانه ملی یک برنامه سینمایی را بعهده ایشان گذاشته ومسعود فراستی مثلا منتقد معلوم الحال قرار است ناجی سینما باشد. آنهم آنقدر پروبال گرفته که به خودش اجازه میدهد با قضاوت های نابجا و با الفاظ رکیک و هتاکی به هنرمندان به نقد سینما و دست اندر کارانش بپردازد و بهروز افخمی هم در کنارش لبخند بزند. متاسفانه این دوتن سراپا عقده ای وکینه توز، باحمایت مسئولین رسانه ملی خر خود را سوار شده و میتازند، ولی نمیدانند که حتی مردم عزیز غیر سینمایی هم اینها را منفور میخوانند.
باز هم امیدوارم مسئولینی که دغدغه فرهنگ دارند تجدید نظری در خصوص این برنامه سینمایی کرده واز افراد لایق در این برنامه استفاده نمایند.
منبع: صفحه شخصی پرویز پرستویی
تعداد صفحات : 9
خوش است درد که باشد امید درمانش
دراز نیست بیابان که هست پایانش
نه شرط عشق بود با کمان ابروی دوست
که جان سپر نکنی پیش تیربارانش
عدیم را که تمنای بوستان باشد
ضرورت است تحمل ز بوستانبانش
وصال جان جهان یافتن حرامش باد
که التفات بود بر جهان و بر جانش
این طرف تر
در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا
فصل تابستان است
می نویسم شعری
از زبان سهراب
و خدایی که در این نزدیکی است ...